پنجاه و سومین ماهگرد من و عشقم
ممنونم ازت مهربونم به امید پنجاه و سومین سالگرد زندگیمان ...
خوابیدن فرشته کوچولوم
آخه این چه مدل خوابیدنه پسر خوشگل مامان ...
عاشقانه های من و ماهانم
عاشق این عکسم می دونی چرا پسرم چون همیشه تو رویاهام این لحظه رو میدیدم که در آغوش من باشی و سرت رو روی شونه هام بزاری ممنونم که عشق مادر بودن رو به من هدیه دادی خدا جووووووووووووون ...
ده ماهگیت مبارک ناز پسری
عشقم شده ده ماهه وای که چه حالی داره پسر به این نـــانــــازی هی میکنه بازی بازی شیطون شده میخنده در رو رو غم ها میبنده این شعری را که خودم گفتم به اضافه این نون خامه ایها که برات درست کردم و به اضافه این کیک خوشگل که بابا امیر زحمت کشیده و برات خریده تقدیم میکنم به عشقم ماهان عسلی یه دور همیه خودمونی به اتفاق مامان اکرم جون و بابا محسن جون و دایی متین به افتخار ده ماهه شدن ناز پسرمون گرفتیم و مامانی و بابایی مثل همیشه شرمندمون کردن و بهت پنجاه هزار تومن کادو دادن دست گلتون درد نکنه که واقعا...
اولین افطاری
اولین افطاری که ماهان جون دعوت شد خونه مامان اکرم جون و بابا محسن جون بود که حسابی زحمت کشیده بود و با اینکه مامان اکرم تو ایام امتحانات بود مثل همیشه سنگ تموم گذاشته بود یلدا خانم عمه هم که مثل یه پرنسس زیبا و با وقار شده و حسابی شیرین شده عاشق هر دوتاتون هستم ...
مامان گرفتــــــــــــــــــــــــــار
سلام عشقم ماه من.ناز من فرشته کوچولو ببخشید مامانی دیر شده و وبلاگت را نرسیدم به روز کنم و از همه کسانی که پیگیر وبلاگ ناز پسری ما بودن عذر خواهی میکنم این چند روزه یعنی دقیقا از روزی که آخرین پستت را نوشتم خیلی گرفتار مریضی شما شدیم. از همون شب تب شدید کردی و تا 39.5 هم تبت بالا رفت و من خیلی ترسیده بودم دیگه قطره استامینوفن و پاشویه تبت را پایین نمی آورد و فقط خواب آلودت میکرد. دو روز بعدش دوشنبه ساعت 6 صبح بردیمت یه دکتر دیگه و بهت ایبوپروفن و او آر اس داد و گفت سرماخوردگی ویروسی که علائمش هم فقط تب و بیرون روی بود که اصلا هم او آر اس را نمیخوردی و خیلی نگرانت بودیم. دیگه خیلی لاغر شده بودی و اصلا غ...
توپ بازی ماهان ناز نازی
فدای توپ بازی کردنت قند عسل ...